در وجود همه ي ما روح پنهاني هست كه در خواب فرورفته است. آن كس كه روح خفته اش بيدار مي شود، براستي سعادتمند است. او تشخيص مي دهد كه دنيا با همه ي دارايي ها و قدرتش، نمايشي گذراست. او خواهان حقيقت است. به عنوان زائر به جستجوي خدا برمي آيد. خدا را مي جويد، به خدا عشق مي ورزد. او غرق در عشق، خود را مي بازد و معبود را مي يابد. با «او» به يگانگي مي رسد، با جان جهان، با هر موجود زنده و بي جان.
من جزئي از اين پيكره بي نهايت الهي هستم و انرژي و قدرت اين پيكره نامحدود الهي در وجودم جريان دارد و من رو به رشد و تعالي ام. مهمترين نكته زندگي اين است كه به اين نكته يقين پيدا كنيم. اين نكته كه هر چه رخ مي دهد تحت سيطره قدرت لايزال الهي است و من هم جزئي از اين هستي در هر حال رو به رشد هستم و نگراني، اضطراب و خودمسئول بيني نتيجه عدم شناخت دقيق ما از خود و هستي است. ما در پيكره الهي جايگاهي داريم كه همان جايگاه، مقدس است. بهترين فرض هم اين است و نشانه ها هم اين را شنان مي دهند. ما طبق خواسته الهي به دنيا آمده ايم و جزئي از هستي نامحدود هستيم يك سري وظايفي داريم كه بايد با شناخت قواعد و قوانين الهي براي انجام خوب آنها تلاش وافر داشته باشيم ولي ما نمي توانيم مسير هستي را تغيير بدهيم زيرا ما زيرمجموعه كوچكي از هستي هستيم نه مسلط بلامنازع. لذا خود را اذيت نكنيم. خود را به هستي بسپاريم و يقين بدانيم كه هستي كار خود را كه به سوي كمال است چه بخواهيم و چه نخواهيم انجام خواهد داد و فقط ما يك اختيار كوچكي داريم كه بايد قدر آن را بدانيم.
يعني عقلانيت ما در اين است كه بدانيم:
1-نيروي خداوندي لحظه به لحظه در ما جاري است و ما جزئي از اين نيرو هساتيم.
2-اختيار ما خيلي كوچك است و اختيار ما زماني كيفيت مي يابد كه بدانيم ناتوان تر از آنيم كه فكر مي كنيم. ولي اگر خود را به جريان نيروي هماهنگ هستي بسپاريم برد كرده ايم. بدون اينكه فعاليت زيادي داشته باشيم به همنابع و امكانات فراواني دست مي يابيم.
3-موقعي كه خداوند در وجود ماست يعني هميشه با خداهستيم و خدا هم منبع نعمت و بركت است پس چه جاي افكار منفي و موهوم. بايد همه چيز را به او سپرد.
در ذهن خودم و دیگران، این اندیشه را که می توان موهبت خدادادم را از من گرفت نابود می کنم. همه ی برکتها و دارائیهایی که حق من است اکنون به فراوانی به نزد من می آیند و من شادمانه آنها را می پذیرم.
ملکوت خدا آماده است و اراده ی متعال و نیکوی خدا هم اکنون در همه ی زمینه های مربوط به کار و زندگی من جاری می شود.
اکنون در حضور فرشتگانی بی شمارم و از یک زندگی شاد، جالب، رضایتبخش برخوردارم. به دلیل خوشبختی، توانگری و تندرستی ام می توانم به دیگران کمک کنم تا از یک زندگی شاد، جالب و رضایتبخش بهره مند باشند.
حق من است و این حق را خدا خواسته است که از موهبتهای بیکران جهانی و کیهانی بهره مند شوم.
اکنون سلامت کامل و ثروت بیکران و سعادت نامحدود را تجربه می کنم. این حقیقت دارد زیرا جهان سرشار از مردمانی نازنین و مهربان است که از هر جهتی کمکم می کنند و همه مظهر و تجلی قدرت، شعور، زیبایی و ... خداوند هستند.