عاشورا بزرگترین موفقیت تاریخ
موسسه ورزشی ترلان قشقایی شاهین شهر
ماموریت این وبلاگ، اطلاع رسانی در خصوص ورزش قشقایی های شاهین شهر

در طول تاریخ هیچ موفقیتی بزرگتر از واقعه عاشورا نبوده است. هیچ کس از جنگ و خونریزی خوشش نمی آید و طرفدار آدم کشی نیست. هیچ کس از عزادار کردن کسی خوشش نمی آید ولی بعضی وقتها به حدی می رسیم که باید وظیفه خود را انجام دهیم. بعضی وقتها ایثار جان بزرگترین موفقیت است. بله موقعی که فرد کاملاً بی کفایت زمام امور را به دست می گیرد و می خواهد از همه بیعت بگیرد آنهاییکه واقعاً به بی کفایتی او ایمان دارند و می دانند که حاکمیت او بر جامعه بشری لطمه می زند باید اعلام مخالفت کنند.

تا آنجائیکه من می دانم امام حسین فقط بیعت نکرد ولی یزید بیعت می خواست. یزید می خواست امام حسین(ع) با کسی که فاقد هرگونه شایستگی برای حکومت است بیعت کند مگر امام می تواند این کار را بکند قطعاً نمی تواند. وظیفه امام این نیست. وظیفه امام روشنگری است. هرگونه مصلحت اندیشی در این موقع می توانست تمام زحمات جدش رسول ا...(ص) را بر باد دهد.

انسان هرچقدر در این دنیا عمر کند بیش از 150 سال عمر نمی کند و امام در هنگام شهادت حدود 60 سال سن داشتند اگر با یزید هم بیعت می کرد حداکثر 30 الی 40 سال دیگر زنده می ماند اگر او را همانند امام حسن(ع) با وسیله دیگری به شهادت نمی رساندند که گمان غالب این است که این اتفاق هم رخ می داد چرا که برای امامان بعدی این قضیه رخ داد. ولی الان اسمش به عنوان راهنمای بلامنازع بشر در طول تاریخ می ماند ولی امام تشخیص داد که چه راهی را انتخاب کند و او می دانست با این حکومت، نهایت کار او شهادت است و چه بهتر که یک لحظه زیر بار ذلت نرود و با آزادگی به جهانیان درس زندگی بدهد. او تشخیص داد که بهترین راه برای رسوا کردن این حاکم فاسد مبارزه رودررو است. مبارزه در کربلا است. این موقعیت شناسی امام بود که واقعه عاشورا ماندگار و نام حسین به عنوان سرور آزادگان عالم در پیشانی تاریخ مهر خورد.

زنده ماندن به هر قیمتی، بعضی وقتها خفت است. امام راه را می شناخت و می دانست که بهترین راه را انتخاب کرده است. امام در کار هدایت مردم موفق شد و او وظایف خود را به نحو احسن انجام داد. انصاف داشته باشیم بعضی وقتها هیچ راهی جز جنگ باقی نمی ماند و اگر جنگ نکنیم خفت دنیا و آخرت شامل حالمان می شود. امام حسین(ع) در این نقطه گیر کرده بود.

البته بعضی وقتها هم باید کوتاه آمد و در این خصوص می توان به صلح امام حسن(ع) اشاره کرد. ولی بهترین تشخیص دهنده قطعاً امام زمان است که نتایج صلح و جنگ آنها باعث زنده ماندن اسلام شد. برای اینکه بهتر بتوانیم این مسئله را حلاجی کنیم مطلبی را از وبلاگ«امام حسین(ع)» برایتان می آورم:

امـام حسـن(ع) در سـال چهل و نهم هجـرى به شهادت رسيـد و امـام حسيـن(ع) امامت را عهده دار شـد. او به همان دلايل كه برادرش صلح كرده بـود, عليه معاويه قيام نكرد و در پاسخ نامه هايى كه به او نوشته شده بود, فرمود: ((وجدان مـن اجازه نمى دهد, پيمانى را كه با معاويه بسته ايـم, بشكنـم و تا معاويه زنـده است, برهمان عهد پايدار هستـم و پس از درگذشت او, در تصميم خود تجديد نظر خواهم كرد.)) معاويه در شصت هجـرى, پـس از آنكه به رغم پيمان خـود با امام حسـن(ع), يزيـد را به فـرمانروايـى مسلمانان منصـوب كرد و براى او بيعت گرفت, درگذشت.
روزى كه مروان مـى خـواست از امام حسيـن(ع) نيز براى يزيـد بيعت بگيرد, امام فرمود:
((انالله و انا اليه راجعون و علـى الاسلام السلام اذ قد بليت الامه براع مثل يزيد. )) همانا از خداييم و به سوى او باز مى گرديـم و بر اسلام بايد فاتحه خـوانـد; زيرا امت به رهبرى مثل يزيـد مبتلا شده است.
و اسلام در خطر قرار گرفت و تنها قيامى خـونيـن مى تـوانست وجدان خفته مردم را بيدار و كاخ ظلم را متزلزل سازد, امام(ع) در ايـن راه گام نهاد و براى آگاه كردن مردم كـوفه طى نامه اى اعلام كرد:
((فلعمرى ما الامام الاالعامل بالكتاب و القائم بالقسط و الـدائن بديـن الحق.)) به جانـم سوگند, امام جز كسى كه عمل به كتاب خدا كنـد و عدالت را به پـا دارد و راه حق را مـى پيمـايـد, نيست.
او, در وصيت نـامه اى كه قبل از خـروج از مـدينه به ((محمـدبـن حنفيه)) نـوشت, هـدف قيـام خـود را ايـن گـونه تـرسيـم كــرد: ((مـن بـراى طغيان و خـوددارى از قبـول حق و فساد و ستـم خـارج نشدم, بلكه براى اصلاح امـور امت جدم خارج مى شـوم. اراده كرده ام امـر به معروف و نهى از منكـر كنـم و روش جـدم و پـدرم علـى بـن ابى طالب(ع) را پيـش گيرم. در بيـن راه مكه و كـوفه (منزلگاه ذى حسـم) در خطبه اى به يـارانـش فـرمـود:
((الاتـرون الى الحق لايعمل به و الـى الباطل لايتناهـى عنه ليرغب المـومـن فـى لقاء الله محقـا فـانـى لا ارى المـوت الاالسعاده و الحياه مع الظالميـن الا برما.)) آيا نمى نگريد به حق عمل نمى شود و از باطل جلـوگيرى نمى گردد؟ بنابرايـن, اشتياق مـومـن به لقاى خدا (و شهادت طلبى) سزاوار و لازم است. مـن در ايـن وضع, مرگ را جز سعادت و زنـدگـى بـا ستمگـران را جز رنج و شكست نمـى دانــم. سرانجام امام رسالت خـويـش را با ترسيـم خط سرخ شهادت به پايان برد.





تاریخ: چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:امام حسین, امام حسن, صلح, عاشورا,
ارسال توسط اله کریم عباس نیا