تعقل گرایی در مدیریت عصر حاضر1
موسسه ورزشی ترلان قشقایی شاهین شهر
ماموریت این وبلاگ، اطلاع رسانی در خصوص ورزش قشقایی های شاهین شهر

من علاقه زیادی به مسائل مدیریتی دارم. در اینجا می خواهم اولین پست خود را در خصوص تعقل گرایی در عصر حاضر بنویسم.

هورک هایمر، از اعضای مکتب فرانکفورت، بر این باور است که تعقل در زندگی انسان باید نقش اخلاقی و ارزشی داشته باشد. به گمان او، در عصر ما سازمان ها برای نیل به اهداف خود تلاشی مهارگسیخته را آغاز کرده اند و در این راه انسان به صورت برده ای درآمده و آزادی او به هیچ انگاشته شده است. در حالی که در اعصار پیشین، تعقل چنین نقشی در زندگی انسان نداشت، بلکه تأکید آن بر اهداف بود نه بر ابزار، و جنبه های اخلاقی آن مقدم بر جنبه های کارکردی بود. بنابراین نظریه هایی که بر چنین تعقلی بنیاد می شدند سعی بر هماهنگی و توازن رفتارهای آدمی داشتند، خیر بشری را جستجو می کردند و مسئله سرنوشت و سرانجام انسان را پی می گرفتند. هورک هایمر چنین تعلقی را در نظم دادن به حیات انسانی اساس و پایه ای ضروری می پنداشت. در عصر روشنگری تعقل جوهری کنار نهاده شد و فکر و اندیشه به ریاضیات، کیفیات به کمیات، مفاهیم و تصورات به فرمولها و روابط کمی، و حقیقت به فراوانی آمار تحول یافت. تعقل به قدرت سازگاری انسان ها و تطبیق پذیری او تعبیر، و تفکر وی تکرار بی معنای یک سلسله القائات شد. از دیدگاه این عصر، دنیا مکتوبی است که به زبان ریاضی نوشته شده و به این زبان هم قابل مطالعه و بررسی است. رایضیات معیار فکر و درک دنیاست و آنچه قابل تبیین کمی و عینی نیست باید به کنار نهاده شود.

جدایی تعقل جوهری از حیات انسان در عصر ما با تغییرات و دگرگونی های زبانی نیز همراه بوده است. زبان به صورت ابزاری در خدمت ماشین عظیم تولید درآمده و هر جمله ای که نتواند نقش مولدی در این دستگاه داشته باشد بی معنا قلمداد می شود. لغات و واژه ها اگر نتوانند برای مقاصد عملی و کارکردی به کار روند در مظان بی معنی بودن قرار می گیرند. حقیقت فی ذاته بی معناست، مگر آنکه فایده ای بر آن مترتب باشد.

ادامه در قسمت بعدی





ارسال توسط اله کریم عباس نیا